انجمن بانوان و دوشیزگان کلیمی.تهران
انجمن بانوان و دوشیزگان کلیمی
این تشکل در سال 1330 با طی تشریفات قانونی و اخذ مجوز از وزارت کشور رسما شروع به کار نمود. فعالیت آن عمدتاً انجام امور خیریه و برگزاری مراسم جهت تامین بودجه برای کمک به مستمندان همچنین ایجاد و سرپرستی دو مهد کودک در محلههای یهودی نشین خیابان سیروس و محله عودلاجان برای تحت پوشش قرار دادن کودکان خانوادههای نیازمند و رسیدگی به امور بهداشتی، تغذیه و آموزش آنان با یاری گرفتن از کمکهای مالی و تخصصی کارشناسان سازمان ملل میباشد. همچنین کمک به تاسیس مدرسه جهت آموزش کمک بهیار برای تکمیل کادر درمانی بیمارستان دکتر سپیر که توسط جامعه یهودی اداره میشد از دیگر فعالیتهای این انجمن میباشد. بعد از انقلاب به دلیل مهاجرت یا کنارهگیری تعدادی از اعضای هیئت مدیره، فعالیت سازمان عملاً متوقف شد. در سال 1371 به دلیل نیاز جامعه به وجود یک تشکل ویژه بانوان، سازمان به همت عدهای از زنان علاقهمند جامعه مجدداً راهاندازی شد و بعد از 10 سال با تغییراتی در اساس نامه و تشکیل مجمع عمومی و انتخابات با مجوز رسمی وزارت کشور به نام انجمن بانوان و دوشیزگان کلیمی در سال 1381 فعالیت خود را از سر گرفت. سازمان تحت مدیریت خانم حصیدیم و با معاونت اینجانب، فریده پوراتیان، حضور فعال و تاثیرگذاری در جامعه پیدا کرد که بعد از فوت خانم حصیدیم تا حال حاضر به عنوان رئیس هیئت مدیره مشغول به فعالیت میباشم. فعالیتهای این سازمان طبق آنچه در اساسنامه مندرج است عمدتاً تلاش در جهت افزایش توانمندیها و مهارتهای زنان همکیش از طریق برگزاری کلاسهای آموزشی، سخنرانیهای مختلف، برنامههای تفریحی، سرپرستی دو مهدکودک و خیریه کورش و همکاری با سرای سالمندان و فعالیتهای متفرقه دیگر از جمله کمک به هموطنان آسیب دیده از سیل و زلزله و غیره، همچنین ارتباط با تشکلهای کشور از جمله شبکه ارتباطی زنان و نهاد معاونت ریاست جمهوری در امور زنان. در خاتمه ذکر این مطلب را ضروری میدانم که انجمن بانوان با همه تلاشها قادر به انجام کلیه اهداف مندرج در اساسنامه نگردیده، من جمله بند (ج) که فعالیت برای تعدیل حقوق زنان مطابق با شریعت بوده که هرگز از طرف پیشوایان دینی اجازه ورود به این امور به انجمن بانوان داده نشده است. معرفی مدیرعامل : اینجانب فریده پوراتیان متولد سال 1319 در تهران، بعد از طی دوران دبستان و دبیرستان و گذراندن امتحانات ورودی با تمایل و اشتیاقی که به خدمات اجتماعی داشتم وارد مدرسه عالی خدمات اجتماعی شدم. در سال 1343 بعد از اخذ لیسانس به عنوان مددکار اجتماعی در بیمارستان معتادین مشغول به کار شدم. فعالیتهای من عمدتاً با زنان معتاد، بررسی مسائل و مشکلات آنان، علل گرایش به اعتیاد و یافتن راهکارهایی برای پیشگیری از اعتیاد مجدد که متاسفانه بسیار کم بازده بود که البته در کنار فعالیتهای مددکاری، تحقیقات و آمارگیریهایی در رابطه با علل و عوامل موثر در گرایش به سمت اعتیاد، که در آن زمان عمدتاً تریاک و هروئین بوده، انجام میدادم. بعد از حدود 10 سال فعالیت در بیمارستان معتادین، به دلایل شخصی ناچار به کنارهگیری از کار شدم. بعد از مدتی در بهزیستی که در آن زمان خیریه فرح نام داشت و وظایفش عمدتاً نگهداری از کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست بود، مشغول به کار شدم. در واحدهای مختلف این مرکز از جمله دفتر مرکزی شیرخوارگاه، اردوگاه تابستانی و پرورشگاه مخصوص دختران بزرگسال (در زمینه شغل و ازدواج) فعالیت داشتم تا بعد از وقوع انقلاب به دلیل اقلیت بودن ناچار به استعفا شدم. در حدود 10 سال پس از انقلاب برای راهاندازی بخش مددکاری در بیمارستان خیریه دکتر سپیر که تحت مدیریت جامعه یهودی اداره میشد، دعوت به کار شدم. از آن زمان به مدت 25 سال (تا 2 سال قبل) به طور داوطلبانه در بخش مددکاری بیمارستان مشغول به کار بودم. بعد از استعفا نیز همکاریهای اینجانب در امور خیریه و کمک به نیازمندان بیمارستان همچنان ادامه دارد. |